شدت كاهش يافته ، فاصله طبقاتى بين غنى و فقير در حال گسترش است ، مفاسد اخلاقى و جنايات در ميان جامعه ها رو به فزونى است ، اختلافات و اصطكاك بين دولت ها روز به روز عميق تر مى شود و درگيرى هاى منطقه اى و مرزى ميان كشورها شتاب بيشترى به خود گرفته است
از طرف ديگر، سازمان ملل كه يك نهاد بين المللى است و با هدف برقرارى صلح و امنيت در جهان به وجود آمده ، نه تنها بى خاصيّت شده ، بلكه تحت سلطه قدرت هاى بزرگ جهانى در آمده است و آنان براى رسيدن به اهداف و مقاصد شيطانى خود از اين سازمان استفاده مى كنند. مواد اعلاميه حقوق بشر و قطعنامه هاى شوراى امنيت و سازمان ملل كه اغلب با اِعمال فشار و دسيسه قدرت هاى بزرگ به تصويب مى رسد، هميشه اهرمى در دست ابرقدرت هاست تا كشورهاى كوچك و ضعيف را براى پذيرفتن آنچه آنان مى خواهند، تحت فشار قرار دهند.
علاوه بر اين دو جهت ، حس جاه طلبى و روحيه استكبارى و جنون قدرت در ميان سران كشورها، كافى است كه روزى آتش جنگ را برافروزد و تمدن كنونى را به ويرانه اى مبدل سازد. راسل مى گويد:
اشخاصى هستند و از آن جمله انيشتاين كه به زعم آن ها بسيار محتمل است كه انسان ، دوره حيات خود را طى كرده باشد و در ظرف سنين محدودى موفق شود با مهارت شگرف علمى خود، خويشتن را نابود سازد.
نتيجه اين كه ، براساس شواهد ظاهرى ، آينده جهان ، تاريك و نگران كننده است . بررسى و ملاحظه مسائل فوق كافى است كه انسان را نسبت به آينده بدبين و ماءيوس سازد.
در مقابل ، يك انديشه و اعتقاد تا اندازه اى عمومى و فراگير در ميان همه جوامع و ملل وجود داشته و دارد، مبنى بر اين كه روزى يك منجى آسمانى ظهور خواهد كرد و صلح و عدالت را براى بشر به ارمغان خواهد آورد و بشر در سايه حكومت وى با صلح و صفا و به دور از ناهنجارى هاى ذكر شده خواهد زيست و مدينه فاضله انسانى در آن روز تحقق خواهد يافت . البته در چند و چون اين اعتقاد و آن منجى بزرگ اختلاف است ؛ اما مهم اين است كه اصل اين انديشه و اعتقاد، بين همه اقوام و ملل و اديان ، مشترك است . ما در اين جا به نقل قسمتى از نظريه ها و انديشه ها مى پردازيم:
در كتب هنديان : در كتاب (ويد) كه در نزد هنديان از كتاب هاى مقدس است ، چنين مى خوانيم:
پس از خرابى دنيا، پادشاهى در آخرالزمان پيدا مى شود كه پيشواى خلق باشد و نام او منصور باشد و تمام عالم را بگيرد و به دين خود درآورد و همه كس را از مؤ من و كافر بشناسد و هر چه از خدا خواهد برآيد.
در كتاب (باسك ) كه آن نيز از كتاب هاى مقدس هنديان به شمار مى رود، آمده است:
دور دنيا تمام شود به پادشاه عادلى در آخرالزمان كه پيشواى ملائكه و پريان و آدميان باشد و حق و راستى با او باشد و آنچه در دريا و زمين ها و كوه ها پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمان ها و زمين آنچه باشد خبر دهد و از او بزرگ تر كسى به دنيا نيايد.
در كتاب (وشن جوك )، يكى ديگر از كتاب هاى هنديان آمده است:
در اواخر، دنيا به كسى بگردد كه خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد و خَلق را زنده كند.
در عهد عتيق و جديد: در عهد عتيق و جديد نيز پيشگويى هاى خوش بينانه اى درباره آينده جهان و ظهور يك منجى آسمانى به عمل آمده است كه مواردى از آن ها نقل مى شود:
به سبب شريران ، خويشتن را مشوش مساز و بر فتنه انگيزان حسد مبر؛ زيراكه مثل علف به زودى بريده مى شوند و مثل علف سبز پژمرده خواهند شد... و اما منتظران خداوند، وارث زمين خواهند شد، هان بعد از اندك زمانى شرير نخواهد بود، در مكانش تاءمّل خواهى كرد و نخواهد بود و اما حليمان وارث زمين خواهند شد... صالحان وارث زمين خواهند بود و در آن تا به ابد سكونت خواهند نمود... و نجات صالحان از خداوند است و در وقت تنگى ، او قلعه ايشان خواهد بود و خداوند ايشان را اعانت كرده نجات خواهد داد، ايشان را از شريران خلاص كرده ، خواهد رهانيد؛ زيرا بر او توكل دارند.
اگر چه تاءخير نمايد، برايش منتظر باش ؛ زيرا كه البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود... بلكه جميع امت ها را نزد خود جمع مى كند و تمامى قوم ها را براى خويشتن فراهم مى آورد، زيرا همچنان كه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر مى شود، ظهور پسر انسان نيز چنين خواهد شد... و پسر انسان را ببينند كه بر اَبرهاى آسمان ، با قوّت و جلال عظيم مى آيد و فرشتگان خود را با صور بلند آواز فرستاده ، برگزيدگان او را از بادهاى اربعه از كران تا به كران فلك فراهم خواهند آورد... امّا از آن روز و ساعت هيچ كس اطلاع ندارد، حتى ملائكه آسمان جز پدر من و بس ... لكن اين را بدانيد كه اگر صاحب خانه مى دانست در چه پاسى از شب دزد مى آيد، بيدار مى ماند و نمى گذاشت كه به خانه اش نقب زند؛ لهذا شما نيز حاضر باشيد؛ زيرا در ساعتى كه گمان نبريد پسر انسان مى آيد.
همان گونه كه گذشت در كتاب هاى هنديان و عهدين ، حكومت جهانى صالحان پيش بينى شده است و مى دانيم كه تاكنون چنين چيزى اتفاق نيفتاده و حكومت پيامبر اكرم (ص ) نيز بر بخشى محدود از كره زمين تحقق پيدا كرد. بنابراين با توجه به پيشگويى اين كتاب ها بايد جهان در انتظار چنين روز فرخنده اى بنشيند.
ناگفته نماند، از آنجا كه به طور قطع دست تحريف در كتاب هاى ذكر شده راه يافته است ، نمى خواهيم از آن ها براى اثبات مدعاى خود به عنوان دليل استفاده كنيم ، بلكه هدف ما، در درجه اول آشنايى با ديدگاه ملل و اديان در مورد آينده جهان و بشريت و در مرحله دوم تاءييد بر مطلب است و اين كه اگر شيعه با توجه به وعده ها و پيشگويى قرآن ، در انتظار تحقق يك حكومت جهانى الهى به سر مى برد و معتقد است كه آينده جهان از آنِ صالحان و پرهيزكاران است و بينش هاى مادى و بدبينانه نسبت به آينده تاريخ را محكوم مى كند، در اين انديشه و اعتقاد تنها نيست و پيرو هيچ دين و مذهبى نمى تواند او را در اين انديشه تخطئه كند؛ بلكه از آن جا كه قرآن تنها كتاب آسمانى است كه مصون از هر تغيير و تحريفى است و اعتبارش صد در صد و قطعى است ، ديگر كتاب هاى آسمانى تحريف شده كه به نحوى مساءله ظهور و برقرارى عدالت در آينده تاريخ را مطرح كرده اند، در طرح اصلِ مساءله ، دليلى بر اعتبار پيدا مى كنند.
نظرات شما عزیزان: